رازگشایی از دیدار ترامپ و نتانیاهو

با این همه گروهی مدعیاند بعید است رپیس جمهوری ایالاتمتحده اینبار با خواستههای حداکثری نخستوزیری اسراییل موافقت کند. به نوشته رسانههای غربی، چون سیانان و گاردین، موضوعات مختلفی در دستور کار این دیدار قرار دارد، اما محور اصلی این سفر برقراری آتشبس در غزه است که ماه اکتبر به جنگ دو ساله و ویرانگر میان اسراییل و حماس پایان داد.
به گزارش روز نو با این همه آنگونه که گروهی از ناظران میگویند، اگرچه مرحله اولیه توافقات آتشبس عمدتا اجرا شدهاند -نیروهای اسراییلی به موقعیتهای جدیدی منتقل شدهاند و حماس نیز تمامی گروگانهای زنده و تقریبا همه گروگانهای کشتهشده را آزاد کرده-، اما چالشهای عظیمی پیشروی اجرای مرحله دوم برنامه ۲۰بندی ترامپ وجود دارد.
در کنار غزه، نگرانیها درباره احتمال آغاز حملات جدید اسراییل به مقر حزبالله لبنان نیز اوج گرفته، رخدادی که ممکن است زمینهساز نقض آتشبس با این گروه شود. علاوه بر این، ایران نیز یکی دیگر از اهداف ادعایی و احتمالی اسراییل است که به ادعای مقامات تلآویو، از برنامه موشکی قدرتمندی برخوردار است و بعد از جنگ دوازده روزه تلاش کرده تا توان موشکیاش را ارتقا داده و بازدارندگیاش را برجستهتر سازد. این سفر درحالی انجام شده که نتانیاهو در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز قرار دارد و نظرسنجیها نشان میدهند که ائتلاف تحت رهبری نتانیاهو در صورت برگزاری کارزار توان تشکیل کابینه را نخواهد داشت، زیرا بسیاری از رایدهندگان از شکستهای ناشی از حمله حماس، معافیتهای نظامی برای مردان یهودی ارتدوکس و رسواییهای متعدد ناراضی هستند.
با این حال، به ادعای گروهی دیگر روابط نزدیک با ترامپ میتواند محبوبیت نتانیاهو را در میان رایدهندگان و پایگاههای رای او افزایش دهد. در همین راستا روزنامه اعتماد با هدف واکاوی اهداف نتانیاهو از سفر به امریکا با عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک و حسن بهشتیپور، کارشناس ارشد روابط بینالملل گفتوگو کرده است.
مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
عبدالرضا فرجیراد: نتانیاهو درصدد است تا با حمایت ترامپ از سد انتخاباتی که امیدی به پیروزی ندارد، عبور کند
عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره اهداف سفر نتانیاهو به ایالاتمتحده تشریح کرد: اولا اینکه نتانیاهو درخواست این سفر را مطرح کرده است؛ بهطوریکه شخص ترامپ اعلام کرد دو هفته پیش آقای نتانیاهو از او درخواست ملاقات کرده و احتمالا این دیدار در هفته آینده انجام خواهد شد. این نوع بیان ترامپ نشان میدهد که نتانیاهو به صورت جدی علاقهمند به انجام این ملاقات بوده، درحالیکه در سخنان ترامپ نوعی بیمیلی دیده میشود.
همین مساله بیانگر تفاوت دیدگاهها و رویکردهاست. ترامپ به خوبی میداند که نتانیاهو در این درخواست و در این سفر، چه خواستههایی را دنبال میکند. به باور فرجیراد، نتانیاهو چندین موضوع را با ترامپ مطرح خواهد کرد ازجمله مسائل مربوط به لبنان، غزه، سوریه و عراق و ایران و در کنار آن، مساله شخصی خودش در تحولات داخلی اسراییل. این استاد ژئوپلیتیک در ادامه به «اعتماد» گفت: در رابطه با غزه، ترامپ در تلاش است تا فاز دوم طرح صلح خود را اجرا کند. فاز اول به پایان رسیده؛ اسرا و اجساد تحویل داده شدهاند.
در فاز دوم، که مرحلهای مهم به شمار میآید، باید نیروهای اسراییلی در نزدیکی مرزها مستقر شوند و حماس خلع سلاح شود. اختلاف نتانیاهو و ترامپ دقیقا در همین نقطه است. نتانیاهو معتقد است حماس باید بهطور کامل از بین برود و سلاحهایش به ارتش اسراییل تحویل داده شود. در مقابل، ترامپ بر این باور است که این سلاحها باید از دست حماس خارج شوند، اما تحویل آنها به نهادی دیگر صورت بگیرد؛ یعنی همان دولت اجرایی نخبه فلسطینی که قرار است مدیریت داخلی را برعهده داشته باشد، ضمن آنکه ترامپ نسبت به سلاحهای بسیار سبک حساسیت چندانی نشان نداده است.
این مساله بسیار مهم است و حتی در داخل اسراییل نیز مخالفان نتانیاهو به او میگویند که باید در برابر چنین رویکردی ایستادگی کند. فرجیراد در ادامه و با اشاره به مطرح شدن موضوع لبنان خاطرنشان کرد: به باور من تا اینجا ترامپ مانع از آن شده که اسراییل وارد یک حمله گسترده شود. البته حملات روزانه ادامه دارد، اما حملهای در حد یک جنگ فراگیر، مشابه جنگ قبلی، رخ نداده است. ترامپ نمیخواهد چنین اتفاقی بیفتد و تلاش میکند از مسیر دیپلماسی و سیاست، حزبالله خلع سلاح شود. اخیرا امریکاییها به دنبال آن بودند تا اگر حزبالله خلع سلاح نشود، در عوض رابطه سیاسی مناسب میان دولت لبنان و اسراییل برقرار شود، لبنان به طرح ابراهیم بپیوندد و دولت لبنان مستقیما طرف اسراییل باشد و مسوولیت امنیت مرزهای اسراییل را برعهده بگیرد؛ به ویژه آنکه حزبالله از جنوب رود لیتانی نیز خارج شده است، به همین دلیل، فشارها برای مذاکره میان دولت لبنان و اسراییل افزایش یافته است. یک دور مذاکره انجام شده و قرار است دور بعدی نیز برگزار شود.
دولت امریکا در حال پیگیری دیپلماسی است تا درنهایت دولت لبنان و اسراییل به صلح برسند. فرجیراد در ادامه و در مورد سوریه نیز مسائل متعددی را مطرح نمود. به گفته او، اسراییل میخواهد مناطقی را که دراختیار گرفته، حفظ کند؛ ازجمله مناطق مرتبط با سویدا، تا بتواند در سوریه قدرت مانور داشته باشد و همزمان نفوذ ترکیه را محدود کند. در مقابل، ترامپ خواهان ثبات سوریه است و میخواهد دولت سوریه، همراه با لبنان، به طرح ابراهیم بپیوندد. به همین دلیل، دولت امریکا هم دولت سوریه و هم اسراییل را وادار کرده که پای میز مذاکره بنشینند.
چند دور مذاکره انجام شده و به نتایجی نسبی نیز دست یافتهاند، اما اسراییل تمایلی ندارد که سیطره خود را در سوریه از دست بدهد. به گفته این استاد ژئوپلیتیک در عراق نیز مساله نیروهای حشدالشعبی و گروههای نزدیک به ایران مطرح است. اسراییل و امریکا به دنبال خلع سلاح این نیروها هستند. پیامی از طریق یک دولت عربی به دولت عراق منتقل شده که اسراییل اطلاعات کاملی از این گروهها دراختیار دارد، اسناد ارایه کرده و تهدیدهایی را نیز مطرح کرده است. درنتیجه، برخی از گروههای حشدالشعبی اعلام آمادگی کردهاند که با دولت همکاری کنند و در موضوع سلاح به تفاهم برسند، اما برخی دیگر نهتنها چنین نگاهی ندارند، بلکه در روزهای گذشته مانورهایی برگزار کردهاند و اعلام کردهاند که در برابر اسراییل مقاومت خواهند کرد.
ترامپ و نتانیاهو در این پرونده یعنی عراق، برخلاف لبنان، غزه و سوریه، اسراییل و امریکا دیدگاه واحدی دارند و هر دو معتقدند باید فشار جدی برای خلع سلاح این گروهها وارد شود؛ بهویژه آنکه خود امریکا نیز حضور چنین نیروهایی را در عراق مطلوب نمیداند. فرجیراد، اما در ادامه گفتوگویش به موضوع بعدی، یعنی ایران اشاره و تاکید کرد که ایران شاید مهمترین محور اختلاف و گفتوگو میان ترامپ و نتانیاهو باشد. نتانیاهو بهشدت نگران توسعه توان موشکی ایران است. استدلال او این است که ایران با افزایش توان موشکی، به دنبال ایجاد نوعی بازدارندگی در برابر اسراییل و حتی امریکا خواهد بود تا در مرحله بعد، غنیسازی را ازسر بگیرد. در همین چارچوب، شایعاتی نیز مطرح میشود مبنی بر اینکه ایران در حال ساخت موشکهایی با برد هشت هزار کیلومتر است که میتواند اروپا و امریکا را هدف قرار دهد؛ شایعاتی که با هدف تحریک امریکاییها مطرح میشود.
به باور این استاد ژئوپلیتیک واقعیت این است که ایران در حال بازسازی توان موشکی خود است و در این تردیدی وجود ندارد، اما بسیاری از این ادعاها بزرگنمایی است. حتی امروز برخی رسانههای نزدیک به اسراییل، پیش از دیدار ترامپ و نتانیاهو، اخباری منتشر کردند مبنی بر اینکه ایران در حال تولید موشکهایی است که میتواند کلاهکهای شیمیایی یا بیولوژیکی حمل کند. اینها بیشتر فضاسازی و شانتاژ رسانهای است تا بتوانند هرچه بیشتر بر ذهن ترامپ اثر بگذارند و حمایت امریکا را برای حمله به برنامه موشکی ایران جلب کنند، چراکه اسراییل به تنهایی قادر به چنین اقدامی نیست و در صورت هرگونه تقابل، نیازمند حمایت امریکا و متحدانش خواهد بود. فرجیراد در پایان به آخرین محور، یعنی مساله شخصی خود نتانیاهو اشاره کرد.
به گفته این استاد ژئوپلیتیک ترامپ از اسحاق هرتزوگ، رییسجمهوری اسراییل خواسته که نتانیاهو را عفو کند. خود نتانیاهو نیز به طور رسمی درخواست عفو داده است. احزاب مخالف به شدت با این درخواستها مخالفت کردهاند و رییسجمهوری اسراییل در وضعیت دشواری قرار گرفته است. نتانیاهو به شدت نگران آینده سیاسی و قضایی خود است؛ هم مساله انتخابات را پیش رو دارد و به دنبال مشورت با ترامپ درباره احتمال انحلال پارلمان است و هم نگرانی بازگشت به دادگاه و پروندههای قضاییاش است. فرجیراد در این مورد به «اعتماد» گفت: بسیاری از ناظران داخلی اسراییل معتقدند در صورت نهایی شدن احکام، احتمال زندان رفتن او بسیار بالاست. به همین دلیل، این نیز یکی از درخواستهای جدی نتانیاهو از ترامپ است تا با قدرت بیشتری از او حمایت کند.
در مجموع، مجموعهای از این مسائل باعث شده نتانیاهو تشخیص دهد که باید در راستای منافع شخصی و منافع اسراییل، این موضوعات را با ترامپ در میان بگذارد. با این حال، اختلافنظرها کم نیست. ترامپ بهدنبال آن است که خود را به عنوان چهرهای معرفی کند که مسائل صلح منطقهای و جهانی را پیش میبرد تا شاید سال آینده بتواند جایزه صلح نوبل را دریافت کند. دیدار اخیر او با زلنسکی نیز با اظهارات امیدوارکنندهای همراه بود و ترامپ مدعی شد به دستاوردهای خوبی رسیدهاند و احتمال پایان جنگ اوکراین وجود دارد. در مورد ونزوئلا نیز بعید به نظر میرسد که حمله مستقیمی صورت گیرد و امریکا بیشتر بهدنبال تامین منافع خود از مسیر فشار سیاسی و اقتصادی است. مجموع این دیدگاههای متفاوت میان ترامپ و نتانیاهو، کار نتانیاهو را در به نتیجه رسیدن این سفر دشوارتر کرده است.
حسن بهشتیپور: درباره سفر نتانیاهو به امریکا بزرگنمایی شده در صورتی که واقعیت پیچیدهتر از فضاسازی حاکم است
حسن بهشتیپور، پژوهشگر مسائل بینالملل در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره چرایی اهمیت سفر نتانیاهو در مقطع کنونی و با توجه به شرایط فعلی منطقه گفت: به باور من، ما دچار نوعی فضاسازی رسانهای شدهایم که متاسفانه در داخل کشور نیز همان مسیر در حال تکرار است. نگرانم که ما نیز ناخواسته تحت تاثیر فضاسازیهای تبلیغاتی نتانیاهو، همان کاری را ادامه بدهیم که در حال انجام است، چراکه از حدود ده روز پیش مدام درباره این سفر صحبت میشود و گمانهزنیهایی مطرح میشود درباره اینکه چه موضوعاتی قرار است در این دیدار مطرح شود.
این در واقع بزرگنمایی یک موضوع است. نمیخواهم بگویم این سفر یا این دیدار مهم نیست؛ ذاتا مهم است، اما وقتی اینگونه در رسانهها بزرگ و برجسته میشود، قطعا هدفگذاری مشخصی پشت آن وجود دارد. به گفته بهشتیپور هدف اصلی این فضاسازی آن است که اولا القا شود همه امور خاورمیانه توسط نتانیاهو و شخص ترامپ مدیریت و تعیین میشود؛ اینکه آنها تصمیم میگیرند امروز به لبنان حمله شود، خلع سلاح انجام بگیرد، یا سراغ یمن بروند، یا ایران و عراق را هدف قرار دهند، یا در سوریه چه اقدامی انجام شود. در حالی که در عمل میبینیم واقعیت پیچیدهتر از این تصویرسازی است. آنها در برخی حوزهها همکاری مشترک دارند، در برخی موارد اختلافنظر دارند و در عین حال، بخشی از طرحهایشان اجرا نشده و به اهدافشان نرسیدهاند.
البته در برخی دیگر از طرحها، با همکاری یکدیگر موفق بودهاند، اما هزینههای بسیار سنگینی هم بابت آن پرداخت کردهاند. این کارشناس روابط بینالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: این هزینهها در داخل اسراییل نیز مشهود است؛ جایی که مخالفتهای جدی با روندی که نتانیاهو در پیش گرفته، وجود دارد و هم در داخل ایالاتمتحده امریکا که انتقادهای تندی مطرح میشود. برخی منتقدان میپرسند «اول امریکا» دقیقاً به چه معناست؟ آیا اسراییل ایالت پنجاهویکم امریکاست یا شبیه منطقه واشنگتن دیسی عمل میکند؟ واشنگتن دیسی پایتخت امریکاست و جزو هیچیک از ایالتها نیست؛ عمدا چنین وضعیتی برای آن تعریف شده است.
بعضیها به کنایه میگویند اسراییل هم در خاورمیانه نقشی شبیه واشنگتن دیسی را ایفا میکند؛ چیزی شبیه ناحیه کلمبیا. این درحالی است که شعار «اولامریکا» قرار بود ناظر بر منافع خود امریکا باشد. پس این پرسش مطرح میشود که چرا اینهمه هزینه برای اسراییل و شخص نتانیاهو پرداخت میشود؟ بهشتیپور در ادامه این گفتوگو خاطرنشان کرد: برخی حتی میان اسراییل و نتانیاهو تفکیک قائل میشوند و میگویند روابط راهبردی و اتحاد استراتژیک میان امریکا و اسراییل یک بحث است، اما اینکه همه این هزینهها برای شخص نتانیاهو پرداخت شود، موضوع دیگری است؛ شخصی که امروز هم در صحنه بینالمللی چهرهای منفور شده و هم در داخل اسراییل با مشکلات جدی مواجه است. طبق نظرسنجیها، حزب او هنوز حدود ۲۸درصد رای دارد، اما این میزان نسبت به گذشته کاهش یافته و در عین حال، مخالفان و متحدان رقیب نتانیاهو آرای بیشتری به دست آوردهاند.
به گفته بهشتیپور اگر همه این موارد را در کنار هم قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که این فضاسازیها نیازمند تحلیل دقیق است. نباید آن را دستکم گرفت و گفت این سفر اصلا اهمیتی ندارد یا ارزش کنکاش محتوایی ندارد و نباید از آن طرف، اسیر این فضای بزرگنماییشده شد که از ده روز قبل رسانههایی مانند واشنگتنپست، نیویورکتایمز، شبکههای انگلیسیزبان، بیبیسی و دیگران مدام درباره آن مانور میدهند. ما در رسانهها باید دقت بیشتری به خرج بدهیم تا ناخواسته درگیر این بازیهای تبلیغاتی نشویم. این پژوهشگر روابط بینالملل در ادامه و در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره هدف از انجام این ملاقات گفت: واقعیت این است که در حال حاضر با موضوع عفو نتانیاهو در تلآویو مخالفت شده و بعید میدانم رییسجمهوری اسراییل بپذیرد چنین حکمی صادر شود یا روند دادگاه متوقف بماند. در عین حال، ازسوی دیگر میبینیم که نتانیاهو به دنبال ادامه دادن بحرانهاست تا بتواند افکار عمومی اسراییل را با خود همراه نگه دارد.
او اساسا یک سیاستمدار بحرانساز است و حیات سیاسیاش در دل بحرانها معنا پیدا میکند، بنابراین بهدنبال طراحی یک بحران جدید است. به گفته بهشتیپور، اینکه این بحران دقیقا کجا و چگونه شکل میگیرد، خود به تنهایی یک ابهام مهم است. ما باید بتوانیم با استفاده از مدلهای تحلیلی مبتنی بر «عدم قطعیت»، رفتار و اهداف احتمالی نتانیاهو را در این مقطع بررسی کنیم. براساس همین مدلها میتوان گفت که میدانیم در ذهن او، ایجاد بحران یک اصل ثابت است، اما دقیقا اینکه این بحران در عراق رخ خواهد داد یا در جایی دیگر، هنوز مشخص نیست.
حتی ممکن است به پروندههایی مربوط شود که کمتر در کانون توجه قرار دارند؛ مثلا در آفریقا، مانند پرونده سومالی که اخیرا بحث بهرسمیت شناختن بخشی از آن مطرح شده و عملا زمینههایی برای تجزیه یک کشور جدید، مشابه آنچه در سودان جنوبی رخ داد، ایجاد شده است. حالا صحبت از مناطق استراتژیک شمالغرب سومالی است. به عبارتی دیگر این بحرانها الزاما و حتما فقط در ارتباط با ایران نیستند؛ هر چند میتوانند ایران را هم در بر بگیرند. ممکن است عراق باشد، ممکن است پروندههای دیگر منطقهای یا فرامنطقهای مطرح شود. باید مجموعهای از دادهها، سناریوها و احتمالات را کنار هم گذاشت و از دل آنها به جمعبندی رسید. درنهایت، پرسش مهم این است که واکنش ترامپ در برابر چنین بحرانسازیهایی چه خواهد بود؛ آیا بازهم همراهی میکند یا در نقطهای تصمیم میگیرد مسیر متفاوتی در پیش بگیرد یا خیر.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه و در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» در رابطه با نتایج احتمالی این ملاقات مهم تشریح کرد: در حال حاضر، ترامپ از طریق دامادش، جرد کوشنر، که روابط بسیار نزدیکی با نتانیاهو دارد، عملا به طور همهجانبه روی نتانیاهو سرمایهگذاری کرده است؛ با این هدف که بتواند در ادامه از این سرمایهگذاری بهرهبرداری کند.
با این حال، واقعیت این است که به نظر میرسد در داخل امریکا، افکار عمومی همراهی کاملی با این روند ندارند و همچنان پرسشهای جدی مطرح است؛ هم درباره جنایتهایی که رخ داده و هم درباره اینکه اساسا این حجم از هزینههایی که در منطقه شده، به ویژه در بخش نظامی، با چه توجیهی و برای چه هدفی پرداخت میشود. به هر حال، اینکه این همراهی تا چه اندازه ادامه پیدا کند، محل بحث است. من فکر میکنم تا زمانی که آقای کوشنر در این جایگاه حضور دارد و با توجه به اینکه اخیرا مسوولیتهای او در پرونده خاورمیانه افزایش یافته، سطح این همراهی نیز بیشتر خواهد بود؛ منظورم همراهی میان ترامپ و نتانیاهو است.