به روز شده در: ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۷
کد خبر: ۷۲۹۴۶۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۰ - ۲۹ آذر ۱۴۰۴

ما به چارچوب‌ها اعتقاد داریم، اما چارچوب با تحمیل فرق دارد!

روزنو :داستان از جایی شایان تأمل می‌شود که سفر‌های انتخاباتی سعید جلیلی، با وجود عبور از خرداد ۱۴۰۳، هنوز متوقف نشده است. سفر‌هایی که حالا دیگر نه رسما انتخاباتی هستند و نه شفاف، بلکه با عنوان نشست‌ها و دیدار‌های استانی، به هر بهانه‌ای ادامه پیدا می‌کنند.

ما به چارچوب‌ها اعتقاد داریم، اما چارچوب با تحمیل فرق دارد!

داستان از جایی شایان تأمل می‌شود که سفر‌های انتخاباتی سعید جلیلی، با وجود عبور از خرداد ۱۴۰۳، هنوز متوقف نشده است. سفر‌هایی که حالا دیگر نه رسما انتخاباتی هستند و نه شفاف، بلکه با عنوان نشست‌ها و دیدار‌های استانی، به هر بهانه‌ای ادامه پیدا می‌کنند. این تداوم، وقتی کنار واقعیت زندگی مردم گذاشته می‌شود، پرسش‌برانگیزتر هم می‌شود.

به گزارش روز نو برای کسی که با حقوق کارمندی زندگی می‌کند، پراید یا تیبا دارد و دخل‌وخرجش با دقت حساب می‌شود، این حجم از سفر، نشست و رفت‌وآمد نه ساده است و نه کم‌هزینه. همین‌جا شکافی شکل می‌گیرد؛ شکافی میان تصویری که از «زندگی مردمی» ارائه می‌شود و آنچه مردم واقعا تجربه می‌کنند. شکافی که به تدریج اعتماد را فرسوده می‌کند.

از دل همین تناقض‌هاست که سؤال‌های جدی‌تری به وجود می‌آید. مثلا باید کدام روایت را باور کرد؛ سادگی پراید و تیبا یا روایت‌هایی مثل «عروسی ساده دختر شمخانی»؟ مسئله فقط باور یا ناباوری نیست؛ مسئله این است که مردم دیگر با شعار قانع نمی‌شوند و هر روایت را با زندگی روزمره خودشان می‌سنجند.

اگر از این بحث عبور کنیم، می‌رسیم به ویدئویی که اخیرا وایرال شد. شاید گفته شود تقطیع شده، شاید هم نه؛ اما در آن، آقای جلیلی از افزایش تعداد کافه‌ها گفتند و اینکه به باور ایشان، چنین فضا‌هایی می‌تواند بنیان خانواده را تضعیف کند. استدلالی که بر این فرض بنا شده بود که «شاید کسی تنها به کافه برود». حتی اگر ایشان دوباره توضیح بدهند و منظورشان را دقیق‌تر بیان کنند، اصل ماجرا تغییر نمی‌کند: هیچ‌کس حق ندارد برای علایق روزمره مردم خط‌کشی کرده یا درباره آنها حکم صادر کند.

سبک زندگی، امری شخصی است؛ نه موضوعی امنیتی است و نه تهدیدی برای ارزش‌ها. بااین‌حال، وقتی این نگاه قیم‌مآبانه با اتفاقات دیگر کنار هم قرار می‌گیرد، تصویر نگران‌کننده‌تری شکل می‌گیرد. همین چند هفته پیش، نیرو‌های امنیتی به خانه یک بازیگر وارد شدند و افراد حاضر را بازداشت کردند. وقتی این رویداد‌ها را در کنار اظهارنظر‌ها و محدودیت‌ها می‌گذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که برخی عادت کرده‌اند در خصوصی‌ترین لایه‌های زندگی مردم سرک بکشند.

در این میان، یک سوءتفاهم بزرگ وجود دارد؛ سوءتفاهمی درباره نسل جوان. ما، جوانان این کشور، هم به وطن‌مان تعصب داریم و هم مفهوم خانواده را خوب می‌فهمیم. نه کافه‌ها، نه شبکه‌های اجتماعی و نه سبک‌های متنوع زندگی، باور‌های ما را از بین نبرده‌اند. مسئله این نیست که ما بی‌چارچوب شده‌ایم؛ مسئله این است که شما هنوز زندگی امروز را نشناخته‌اید.

نگاه‌هایی که همچنان در دهه‌های دور مانده‌اند، طبیعی است که به جوانان اعتماد نکنند. وقتی نسل جدید را باور نداشته باشید، نتیجه‌اش می‌شود سیاست‌گذاری از بالا، تعیین باید و نباید و تلاش برای یکدست‌سازی جامعه. اما جامعه امروز، متکثر است؛ هم در ظاهر، هم در سلیقه و هم در سبک زندگی. سؤال اصلی اینجاست: آیا می‌شود بدون تحمیل، بدون قضاوت و بدون دخالت در جزئیات زندگی مردم، کشور را به سمت آینده‌ای بهتر برد؟

ما به چارچوب‌ها اعتقاد داریم، اما چارچوب با تحمیل فرق دارد. قرار نیست همه شبیه هم باشند یا زندگی‌شان مطابق سلیقه یک جریان خاص تعریف شود. احترام به مردم از اعتماد به آنها شروع می‌شود؛ از اینکه بپذیریم نسل امروز را باید دید، شنید و باور کرد، نه اینکه مدام برایش تصمیم گرفت.

تصویر روز
خبر های روز